در ساختار نوین فضای مجازی، کاربر با دنیایی به ظاهر بی‌نهایت از انتخاب‌های هویتی رو به رو می شود که می‌تواند هر لحظه ترکیب جدیدی را ایجاد و آزمون کند

تا پیش از ظهور رسانه‌های اجتماعی، رابطه‌ای عمدتاً یک‌طرفه بین فرستنده و گیرنده در رسانه‌ وجود داشت؛ افراد حرفه‌ای مانند کارگردانان، نویسندگان، بازیگران، و خوانندگان مسئولیت تولید پیام‌ها را بر عهده داشتند و از طریق رسانه‌های سنتی نظیر رادیو و تلویزیون، پیام‌ها به مخاطبان منتقل می‌شدند.

ظهور رسانه‌های اجتماعی، انقلابی در این الگو ایجاد کرد، به طوری که امکان دوطرفه شدن ارتباطات فراهم شد و کاربران امکان یافتند تا هم در نقش فرستنده و هم در نقش گیرنده فعالیت کنند، و به اصطلاح به «Prosumer»، یعنی تولیدکننده و مصرف‌کننده همزمان محتوا، تبدیل شوند و همین مسئله اهمیت داشتن یک هویت مجازی به موازات هویت واقعی را دوچندان نمود.

در ابتدا بروز هویت مجازی به انتخاب یک شناسه کاربری منحصر به فرد برای ایمیل یا اکانت در سایت‌ها و تالارهای گفتگو محدود می‌شد. اندکی بعد پروفایل‌های کاربری این امکان را برای هر شخص ایجاد کردند تا علاوه بر اسم، تصویری از خود و توضیحاتی مثل محل سکونت، تحصیلات، وضعیت تاهل و… را به عنوان هویت مجازی خویش با دیگران به اشتراک بگذارد. به مرور پروفایل‌ها به بخش جدایی ناپذیر شبکه‌های اجتماعی تبدیل شدند و در پلتفرم‌هایی مثل فیس بوک و اینستاگرام دایره‌ی پسندها، افراد مورد علاقه و محتواهای تولید‌شده توسط کاربر را نیز شامل می‌شود. علاوه بر این‌ها امکان ساخت آواتارهای مجازی ایجاد شده که گامی برای بدن‌مندسازیِ هویت مجازی است. آواتارها می‌توانند به شکل سه‌بعدی، تمام قد و با پوشش‌های مختلف به تصویر کشیده شوند و در محیط‌هایی مثل متاورس، بازی‌های برخط و تالارهای واقعیت مجازی هویت هر فرد را نمایندگی کنند.

در این پیکربندی نوین ارتباطی، کاربر صرفاً هویت واقعی خود را بازتولید نمی‌کند؛ بلکه فعالانه در ساخت، به اشتراک‌گذاری، و دریافت بازخورد برای هویتی جدید مشارکت می‌جوید: استفاده از هوش مصنوعی و نرم‌افزارهای ویرایش تصویر به کاربران  این قابلیت را می‌دهد که تصاویری از خود بیافرینند که ظاهراً جذاب‌تر و دلپذیرتر هستند.  پلتفرم‌هایی چون اینستاگرام، تیک‌تاک، اسنپ‌چت، توییتر و سایر رسانه‌های اجتماعی، فرآیند اشتراک‌گذاری تجربیات و حالات زندگی را نه تنها تسهیل و تسریع می‌کنند، بلکه به کاربران این امکان را می‌دهند که تنها برش‌های منتخبی از زندگی خود را به نمایش بگذارند. در بسیاری از بازی‌های دیجیتال هم امکان ساخت شخصیت‌های مختلف وجود دارد که به بازیکنان امکان ساخت و تجربه هویت‌های کاملاً شخصی سازی شده و سفارشی می‌دهد.

در این ساختار، کاربر با دنیایی به ظاهر بی‌نهایت از انتخاب‌های هویتی رو به رو می شود که می‌تواند هر لحظه ترکیب جدیدی را ایجاد و آزمون کند: یک پروفایل جعلی جدید در شبکه‌های اجتماعی خلق کند، کاراکتر بازی دیجیتالش را تغییر دهد یا تصویر متفاوتی از خود با هوش مصنوعی بسازد.

هویت دوجهانی

احساس آزادی در خلق یک هویت مجازی مطلوب، به حدی است که فرد می‌تواند هویتی کاملاً متفاوت و بدیل از خود بسازد که با ویژگی های واقعی خودش در تعارض و تناقض باشد یا اساساً هیچ ریشه‌ای در دنیای واقعیت نداشته‌باشد.

بعلاوه آن‌چنان که «هوارد گاردنر» اشاره می‌کند، نوجوان می‌تواند یک «هویت کادوپیچ» از خود ایجاد کند که بی‌عیب و نقص و کامل به نظر برسد و بر اساس آن به تعامل با دیگران بپردازد. یا در اینستاگرام، برش‌هایی اسلایسی از زیست خود را با دیگران به اشتراک بگذارد که تنها شامل جنبه‌های مثبت اخلاقی و رفتاری اش باشد. در حالی که هر نقص و ضعفی با فیلترهای رنگی و قاب بندی، ترمیم یا به طور کلی نادیده گرفته شود.

از آنجا که در فضای نیازی به حضور و هم‌مکانی افراد با همدیگر نیست اجتماعات انسانی موسوم به «جوامع مجازی» نیز تشکیل شده است. شهروندان این جامعه مجازی، «اَبرْوَند»نامیده می‌شوند که می‌توانند هویتی شهروند‌گونه اما کاملاً متمایز از جهان واقعی را ساخته و پرداخته کنند.

آسیب‌های دوجهانی شدن هویت

باید به یاد داشته‌باشیم هویت دیجیتال بخش جدایی ناپذیر زندگی نسل جدید است و اساساً امکان نفی و نهی از خلق ساخت هویت مجازی وجود ندارد. اما ماجرا از جایی شروع می‌شود که بین هویت واقعی و مجازی فاصله‌ای آسیب زا ایجاد می‌شود:

به مرور زمان این احتمال وجود دارد که نوجوانان هویتی منفک از واقعیت پیدا کنند. در دنیای واقعی، نوجوان شخصیتی کاملا مورد تایید و بی نقص ندارد، زندگی هم بدون چالش و محدودیت نیست و تعارضات مختلفی میان او با والدین، معلمان، دوستان و اطرافیان وجود دارد. مواجهه‌ی نوجوان با محدودیت‌ها و تعارضات واقعی برایش «رنج» و «زحمت» را به همراه دارد. اما دنیای مجازی فضای متفاوتی را نوید می‌دهد: آزادی و انتخاب‌گری در ارتباط، سرگرمی، سبک زندگی و… به همراه انبوهی از لایک‌ها و کامنت‌های تایید کننده و لذت بخش. در این فضا هرگونه رنج و زحمت را هم می‌توان با فشردن دکمه «بلاک» یا «دیلیت» حل کرد!

این تفاوت می‌تواند منجر به برتری هویت مجازی بر هویت واقعی شود، به خصوص زمانی که فرد در مقایسه مداوم مجازی آزادی، انعطاف‌پذیری و کمال‌گرایی بیشتری را تجربه کند و ترجیح دهد زمان بیشتری را در آنجا سپری کند. چنین شرایطی می‌تواند تشدید‌کننده‌ی اعتیاد و وابستگی رسانه‌ای باشد. زیرا فضای مجازی، جذاب‌تر و دل‌پذیرتر و البته یک راه فرار همیشگی و در دسترس برای گریز از رنج‌های دنیای واقعی است.

مقایسه مداوم بین هویت واقعی و مجازی در نهایت می‌تواند به نارضایتی عمیق فرد از دنیای واقعی بیانجامد. دنیای واقعی فاقد کمال، جذابیت، انعطاف و آزادی جلوه می‌کند و در مقابل، در تعاملات هویتی مجازی، این مشکلات به ندرت پیش می‌آیند. این امر موجب می‌شود تا توهمِ لذت‌بخشِ هویت مجازی بر واقعیت هویتی غلبه یابد. نتیجه آن است که نوجوان به خیال‌پردازی گرایش می‌یابد؛ در اوهام هویتی و ارتباطات مجازی غرق می‌شود و هر تعامل با دنیای واقعی را با رنج و زحمت مضاعفی تجربه می‌کند.

در بررسی‌های مقایسه‌ای صورت گرفته بین هویت واقعی و مجازی افراد، اثبات شده که کاربران اینترنتی به شکل نامتوازنی جنبه‌های هویتی خود را در فضای مجازی ابراز می‌کنند. برای مثال در پژوهشی کاربران هویت سیاسی و ظاهری خود را ۲ تا ۴ برابر بیشتر از هویت خانوادگی و قومی به اشتراک گذاشته‌اند. چنین اختلافاتی در اشتراک بین هویت واقعی و مجازی می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد که یکی از آن‌ها نمایشی شدن هویت در فضای مجازی است.

در رسانه‌های جدید وجه نمایشی و تصویری زیست روزمره غالب است و جنبه‌های غیرنمایشی و انتزاعی هویت که اهمیت و عمق بیشتری دارند دشوارتر قابل ارائه هستند. کافی است به سازوکار پلتفرم‌های پرطرفدار در میان نوجوانان مثل اینستاگرام و تیک تاک نگاهی انداخت تا متوجه شد چه امکانات متفاوت و متنوعی برای به تصویر کشیدن هر لحظه از زندگی در اختیار کاربر قرار گرفته و در مقابل برای انتقال احساسات، افکار و نظراتش به شکل غیرنمایشی و مکتوب کاری دو چندان سخت پیش رو دارد که البته لایک و کامنت کمتری هم برایش به ارمغان خواهد داشت.

از اینرو اصالت پیدا کردن هویت مجازی، نوجوان را به سمت یک جامعه و زندگی نمایشی در دنیای واقعی سوق خواهد داد که در آن تنها آن بخش از شخصیت خود را به رسمیت خواهد شناخت که امکان نمایش و گرفتن تایید در جمع کاربران مجازی را دارد. در نتیجه یکپارچگی و انسجام هویتی از دست خواهد رفت و با هویتی چهل‌تکه، وهم‌ناک، نمایشی و دیگر‌محور رو‌به‌رو خواهیم‌بود.