در آداب کاربری فضای مجازی، به سن و سال کاربر، محتوای رسانهای، زمان و مکان بهرهمندی و هزینههای استفاده از فضای مجازی میپردازیم.
چه سنی؟
مهمترین ملاک طبقهبندی ابزارها و محتواهای رسانهای، توجه به سن و سال مخاطب است. توجه به تفاوتهای جنسیتی فرزندان هم ملاک مهم دیگری است که باید در طراحی هر قانونی ابتدا به آن توجه کرد.
از اینرو مهم ترین توصیه درباره مواجهه با محتوای نمایشی، برنامههای تلویزیونی یا بازیهای دیجیتال، شناخت و پایبندی به «ردهبندی سنی» توصیه شده توسط نظامهای ردهبندی محتوای رسانهای است.
آشنایی با گستردگی و تنوع این نظام های رده بندی که در حوزههای مختلف در کشورهای دنیا وجود دارد، اهمیت موضوع را نشان میدهد. مثلاً درجه بندی فیلمها توسط هیئت ردهبندی سنی فیلمهای بریتانیا (BBFC) از ۱۲۹۱ش./۱۹۱۲م.، سازمان ردهبندی فیلمهای ژاپن (Eirin) از ۱۳۲۸/۱۹۴۹، نهاد درجهبندی صنعت فیلم آلمان (FSK) از ۱۳۲۸/۱۹۴۹، انجمن تصاویر متحرک آمریکا (MPAA) از سال ۱۳۴۷/۱۹۶۸، آژانس دولتی فیلم اوکراین (Derzhkino) از ۱۳۸۵/۲۰۰۶ و چندین نهاد مشابه در کانادا، استرالیا، نیوزیلند، هند و ایرلند.
همینطور درجه بندی بازیهای دیجیتال توسط سازمان ردهبندی نرمافزارهای سرگرمکننده امریکا (ESRB) از ۱۳۷۳/۱۹۹۴، سازمان مراقبت شخصی از نرمافزارهای سرگرمکننده آلمان (USK) از ۱۳۷۳/۱۹۹۴، سازمان ردهبندی بازیهای رایانهای ژاپن (CERO) از۱۳۸۱/۲۰۰۲، بنیاد اروپایی اطلاعات بازیها (PEGI) از ۱۳۸۲/۲۰۰۳ و چندین نهاد مشابه در چین، استرالیا، روسیه، برزیل، شیلی، اندونزی و عربستان سعودی.
در ایران هم ردهبندی سنی کتاب از سالهای بسیار دور در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام میشده و همچنین نظام ارزیابی و ردهبندی سنی بازیهای رایانهای (ESRA) از ۱۳۸۶ در بنیاد ملی بازیهای رایانهای ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد.
استفاده از خدمات و ابزارهای اجتماعی مجازی هم دارای شرایط سنّی است. مثلاً مطابق «قانون حفاظت از حریم شخصی کودکان» (COPPA) در کشور آمریکا، حداقل سنی که افراد می توانند در شبکه های اجتماعی عضو شوند و مغایر با حفظ حریم خصوصی شان نیست، سن ۱۳ سالگی تعیین شده است. همینطور ایجاد «حساب کاربری شخصی» در گوگل در کشور امریکا برای افراد زیر ۱۳ سال و در کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای افراد زیر ۱۴ تا ۱۶ سال محدودیت شدید دارد. این تفاوت سنّی برخاسته از فرهنگ هر کشور و دقت نظر کارشناسان و قانونگذاران در آن کشورها است.
در تمامی این نظامها با توجه به مختصات فرهنگی و اجتماعی آن سرزمین و شناختی که از مراحل رشد کودک و نوجوان وجود دارد، محتواهای رسانهای به گروههایی مثل عمومی، نامناسب برای خردسالان، نامناسب برای زیر ۱۲ یا ۱۳ سال، نامناسب برای زیر ۱۵ سال و نامناسب برای زیر ۱۷ یا ۱۸ سال تقسیمبندی میشوند. در حقیقت اکثر این نظامها میزان آسیبها و چالشهای یک محصول رسانهای را میسنجند نه میزان آموزنده بودن و سودمندی آن را! لذا درج یک عدد مشخص بر روی محصول، مثل ۱۳+ یا ۱۷+ ، به معنی مجوز استفاده از آن محتوا برای سنین بالاتر نیست؛ بلکه به معنی اثبات شدن آسیبزا بودن آن محصول برای سنین پایینتر است.
تفسیر اشتباه علائم ردهبندی سنی از جمله خطاها در پاسخ به سؤال «چه سنّی؟» است. والدین و مربیان آگاه در تربیت رسانهای این درجهبندیها را به عنوان هشداری برای استفاده افراد بزرگتر نیز در نظر میگیرند. اگر اثبات شده باشد که محصولی برای افراد کمتر از ۱۵ سال قطعاً نامناسب است، پس افراد بزرگتر از ۱۵ سال هم باید در استفاده از آن احتیاط بکنند.
اما چطور باید ضرورت رعایت این خط قرمز واضح را برای بچهها تبیین کرد و جلوی هیجانخواهیهای خارج از شرایط سنّی و رشد عقلیشان را گرفت؟ حتماً آشنایی با تنوع نظامهای ردهبندی سنی در جهان میتواند گام اول برای نشان دادن اهمیت مسأله باشد. اما گاهی اوقات عادتها یا تمایلات بچهها در استفاده از محصولات خارج از چارچوب ردهبندی سنّی باعث میشود در دام توجیهگری بیفتند. جملاتی مثل: «من دیگه بزرگ شدم» یا «این ردهبندی مال بچه کوچولوهاست، نه من» یا «ممکنه برای بعضیها خوب نباشه، اما برای من اشکال نداره» از جمله عذرتراشیهایی است که والدین مقتدر با تسلط بر مهارتهای ارتباطی، گفتگو و جدّیت در برابر آن زانو نمیزنند. رعایت ردهبندی سنّی میتواند از قوانین بسیار سختگیرانه در خانواده باشد.
همانطور که گفته شد، «نظامهای ردهبندی سنّی» به معرفی آسیبها و خطوط قرمز محصولات رسانهای میپردازند و برای استفاده از رسانهها یک «حد پایین» یا «کف بهرهمندی» را در نظر میگیرند. اما چطور باید از میان انبوه محتوایی که متناسب با سن فرزندان و دانشآموزان در اختیارشان است به انتخاب بهترینها پرداخت؟
شناخت دقیق والدین/مربیان و خود بچهها از تولیدکنندگان آثار رسانهای یکی از ابزارهای انتخاب محتواست. آشنایی با برترین ناشران کتاب کودک و نوجوان، شناخت نویسندگان متعهد و هنرمند، شناخت کارگردانها و برنامهسازان قابل اعتماد در سینما و تلویزیون، آشنایی با شبکهها و سایتهای پخش کننده محتوا و مانند آن از ابزارهای کمکی در انتخاب محتوای مناسب و مفید است. همچنین مطالعه نقدها و معرفینامههای آثار رسانهای قبل از انتخاب آنها با یک جستجوی ساده در فضای مجازی توصیه میشود.
حساسیت والدین و مربیان در انتخاب آثار هنری و رسانهای به طور ناخودآگاه به فرزندان هم منتقل می شود. بچههایی که مادرشان را در حال بررسی شناسنامه یک کتاب یا خواندن مقدمه و مرور فهرست کتاب قبل از خرید آن میبینند، یا پدرشان را قبل از تماشای یک سریال تلویزیونی مشغول جستجو درباره عوامل تولیدکننده و سوابق کارگردان مشاهده میکنند، کمکم به انتخابگری بر اساس کیفیت محتوا حساس میشوند.
در بعضی «نظامهای ردهبندی سنّی» علاوه بر تعیین یک رده سنی، توصیفی هم از محتوای آن محصول وجود دارد. مثلاً در نظام ملی رده بندی سنی بازیهای رایانهای (ESRA)، در کنار اعداد ۱۲+ یا ۱۵+ ، برچسبهایی با هدف تعیین میزان سختی یا آسانی بازی، میزان خشونت، ترس و … بازی قرار دارد. در نظامهای آمریکایی و اروپایی هم چنین راهنماییهایی یافت میشود.
در کنار اینها، سامانههای تربیتی مختلفی هم وجود دارد که در مسیر انتخاب محتوای مناسب به خانوادهها کمک میکنند. بزرگترین و مشهورترین این سامانهها «کامن سنس مدیا» (CSM) نام دارد که از سال ۱۳۸۲/۲۰۰۳ آغاز به کار کرده و اکنون بیش از ۳۵ هزار محتوا و محصول رسانهای مختلف شامل فیلم، پویانمایی، برنامه تلویزیونی، بازی دیجیتال، کتاب و اسباب بازی را معرفی و تحلیل تربیتی کرده است. در این پایگاه علاوه بر کارشناسان تربیتی، والدین و فرزندان هم میتوانند نظر خودشان را درباره تأثیرات تربیتی محصولات رسانهای بنویسند.
در ایران نیز سامانههای مشابهی راهاندازی شده که میتواند در انتخاب محصولات رسانهای به والدین و فرزندان کمک کند. در حال حاضر سه پایگاه «رامون»، «چی خوبه» و «کدومو» با دقت نظر در معیارهای تربیتی ایرانی-اسلامی مثل: پیام مثبت، الگوی مثبت، خشونت، ناهنجاریهای اجتماعی، ترس و ناهنجاریهای دینی مشغول فعالیت هستند که انتظار میرود خانوادههای تراز تربیت رسانهای برای آشنایی با محصولات رسانهای همواره به آنها مراجعه کنند. اغلب این سامانهها امکان درج نظرات مخاطبان را ذیل فیلمهای سینمایی، برنامههای تلویزیونی، پویانمایی، کتاب، بازیهای موبایلی و رایانهای، نرمافزارها و دیگر محصولات رسانهای فراهم کردهاند تا به مرور زمان تجربیات تربیتی خانوادهها در یکجا جمعآوری شود و همیشه قابل بهرهبرداری عمومی باشد.
البته نباید فراموش شود که این سامانهها در جایگاه «دستیار» تربیت رسانهای خانواده قرار دارند و در نهایت این والدین هستند که با شناخت عمیق و دقیق از فرزندانشان مسیر انتخابهای رسانهای آنها را هموار خواهند کرد.
چه شکلی؟
ابتداییترین برخورد افراد با رسانهها از نوع فیزیکی است. کودکی که به تلویزیون خیره میشود، نوجوانی که گوشی تلفن همراه را به دست میگیرد، جوانی که برای شنیدن موسیقی هدفون روی گوشش میگذارد، معلمی که کتابی را زیر بغل میگذارد و نویسندهای که برای نوشتن مقالهاش دکمههای صفحهکلید رایانه را فشار میدهد، همگی در حال مواجهه جسمانی با دنیای رسانهها هستند. باید اثرات و عواقب استفاده غیراصولی از ابزار و تجهیزات رسانهای را شناخت و مراقب خود و اطرافیان بود.
چه مکانی؟
از خصلتهای مهم عصر دیجیتال، همهمکانی شدن رسانههاست. به لطف فراگیرشدن درگاههای کوچک و قابل حمل رسانهای (مثل لپتاپها و گوشیهای هوشمند) و توسعه ارتباطات همراه، دیگر هیچ مکانی خالی از ارتباطات مجازی و سرگرمیهای رسانهای نیست؛ لذا عمل به این قول حافظ که: «هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد» چندان شدنی به نظر نمیرسد.
با این حال ضروری است که با هدف کمک به رشد فرزندان و جلوگیری از آسیبهای تربیتی برای استفاده از ابزارهای رسانهای در مکانهای مختلف قوانینی گذاشته شود. این قوانین از یک سو فرصت بهرهگیری حضوری از مکانهای گوناگون را فراهم میکنند و از سوی دیگر جلوی اختلال در کارکرد فضاهای مختلف را میگیرد.