ممکن است فایدۀ کتابی که امروز میخوانید، سی سال دیگر معلوم شود
یک متخصص هوش مصنوعی میگوید فرق انسانها با هوش مصنوعی در نحوۀ آموختن آنهاست.
«فایدۀ خواندن این کتابها چیست؟»
این یکی از رایجترین پرسشهایی است که دانشجویان از خودشان میپرسند؛ مخصوصاً اگر دانشجوی علوم انسانی باشند. لزلی والینت، دانشمند سرشناسی که در دانشگاه هاروارد تدریس میکند، معتقد است اگر نگاه درستی به سازوکار مغز در استفاده از اطلاعات نداشته باشیم، نمیتوانیم به این سوال پاسخ دهیم. والینت میگوید انسانها در مواجهه با مسائل جدید، با رفتوبرگشت بین انبوهی از چیزها که در طول زمان آموختهاند، دست به شناخت و ابتکار عمل میزنند، بنابراین محتمل است آنچه امروز میآموزید، به دردتان نخورد، اما این به معنی بیفایده بودنش نیست.
دانشی که در سنین کم به دست بیاید روزی به کار آدم میآید. الگوهای فکریای که اکنون ایجاد میشوند میمانند و بعداً شاکلۀ فکرکردنمان را میسازند؛ ایدههایی که اولینبار در هنرهای مختلف با آنها آشنا میشویم ما را برای گذراندن باقی عمرمان آماده میکنند. در ابتدا چنین چیزی شاید خیلی غیرقابلپیشبینی و مبهم به نظر برسد تا اینکه این واقعیت را درک کنیم که دانش و معرفت همواره پیش از زمان کاربستشان به دست میآیند.
اواسط قرن بیستم، شرکت تویوتا روشی به نام «تولید بموقع» را ابداع کرد که بر اساسِ آن قطعات ماشینها، درست در زمان مونتاژ، ساخته و تحویل میشدند. این روش بسیار کارآمد بود، چون ضایعات و هزینههای نگهداری را کاهش میداد. اما ذهن آدمها اینطور کار نمیکند؛ دانستههای ما باید دههها در انبارهای ذهنمان خاک بخورند تا بالاخره بفهمیم چطور میتوانیم از آنها استفاده کنیم.
به باور لزلی والینت، دانشمند سرشناس کامپیوتر که در دانشگاه هاروارد تدریس میکند، این ویژگی نقطۀ قوت ماست. او توانایی یادگیری در درازمدت را «آموزشپذیری» مینامد.
والینت در سال ۲۰۱۰ در کتابش روش یادگیری هوش مصنوعی را با یادگیری انسان مقایسه میکند. هوش مصنوعی بهطرز شگفتآوری باهوش است و حتی میتواند، مشابه انسان، تفکر شهودی داشته باشد. اما به گفتۀ او سیستمهای هوش مصنوعی به اندازۀ ذهن ما منعطف نیستند، چون هنوز آموزشپذیر نیستند. حتی بهروزترین هوشهای مصنوعی از طریق فرایندی خشک و غیرمنعطف یاد میگیرند و، علیرغم هزینههای هنگفتی که صرف میشود و علیرغم مقدار اطلاعات جدیدی که در آنها ریخته میشود، دستِآخر واقعاً باهوشتر نمیشوند؛ انگار ذهن آنها در روز فارغالتحصیلی منجمد میشود. اما ذهن انسان مدام خودش را بهوسیلۀ فرایندهایی تدریجی و بیانتها ارتقا میدهد و بدون هیچ حدومرزی میان فکتها و ایدههای تازه، از یک سو، و اطلاعات پیشین، از سوی دیگر، ربط و نسبت برقرار میکند. ما «دانشهای گوناگونی را که در فاصلۀ سالها به دست آوردهایم با نظریههایی پیچیده، که اجزایی پرتعداد و متنوع دارند، ترکیب میکنیم».
به باور او، ذهنِ آموزشپذیر میتواند از کتابها، سخنرانیها، مکالمهها، تجربهها و از هر چیزی یاد بگیرد و جنبههای تقریباً فراموششدۀ ذخایر معرفتیاش را به هم ربط دهد و دانش جدید بیاموزد. وقتی میگوییم شخصی مطالب را سریع یاد میگیرد یا «تعلیمپذیر» است میزان آموزشپذیری او را تحسین میکنیم، اما آنچه واقعاً فرد را آموزشپذیر میکند این است که او میتواند چیزهایی را که زمانی یاد گرفته «برای اهدافی به کار بگیرد که در زمان آموزش یا تعلیم به او گفته نشده است»؛ آموزشپذیری چیزی شبیه «فوتوفن شهرنشینی» است -اصطلاحی که معرِف «توانایی غیرقابلتوضیح افراد برای سروکلهزدن با مسائل عملیِ زندگی روزمره است»- و ارتباط نزدیکی با عقل سلیم دارد.
مطالعۀ گسترده دربارۀ چیزهایی که به نظر نمیرسند فوراً یا عملاً به کار بیایند، به این امید که آنچه از آنها میآموزیم در آینده برایمان مفید خواهد بود.