ضعف در تفکر انتقادی و سواد رسانهای، موجب شده تا بخش قابل توجهی از مخاطبان به راحتی تحت تأثیر اطلاعات منتشر شده در شبکههای اجتماعی و رسانههای بیگانه قرار گیرند. این وضعیت، علاوه بر کاهش اعتماد به رسانههای داخلی، منجر به تضعیف باورهای ارزشی جامعه شده است. کارشناسان بر ضرورت آموزشهای مؤثر در حوزه سواد رسانهای و قانونگذاری مناسب برای حمایت از فعالان فرهنگی تأکید دارند و معتقدند که برنامهریزیهای کوتاهمدت و شعاری نمیتواند به رفع مشکلات فرهنگی کشور کمک کند.
از جمله آسیب ها و ضعف های فرهنگی جامعه فعلی، ضعف در تفکر انتقادی و سواد رسانه ای است، این مسأله موجب باورپذیری بالا نسبت به اطلاعات و محتوای ارایه شده در شبکه های اجتماعی و رسانه های بیگانه در بین بسیاری از مخاطبان شده، ضمن آن که به همراه خود تبعاتی چون تخریب اعتقاد مخاطبان به باورهای ارزشی و کاهش اعتماد به رسانه های داخلی داشته است.
البته در ایجاد چنین باوری، زمینه ها و عوامل متعددی مطرح هستند، از جمله ضعف عملکرد ما در ساخت برنامه های جذاب و نیز اشتباهات رسانه ای ما در سالیان اخیر که باید در جای خود مورد توجه و بررسی قرار گیرد، هر چند تخریب و جوسازی رسانه های معاند نیز در این قضیه بی تأثیر نبوده است که مجموع این ها باعث تخریب و تضعیف اعتماد بخشی از مخاطبان به رسانه های داخلی شده است.
ضعف باورهای ارزشی و استحاله فرهنگی از دیگر نقاط ضعف ما در بُعد فرهنگی محسوب می شود، از سوی دیگر متأسفانه ما قانون گذاری مناسبی در برخورد با جرایم و ناهنجاری های فرهنگی نداریم، ضمن آن که به شدت نیازمند قانون گذاری مناسب برای حمایت از فعالان فرهنگی هستیم.
بنابر این ما نیاز به قانون گذاری متناسب با موضوعات فرهنگی داریم و از سوی دیگر، باید زمینه ای فراهم نمود که حمایت شایسته و مطلوبی از فعالان فرهنگی و کسانی که نسبت به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهتمام دارند، به عمل آید.
هدف دشمن و ایادی و عوامل آن ها این است که ما شاهد امر به معروف و نهی از منکر به صورت جدی در سطح جامعه نباشیم. البته باید توجه داشت که نحوه و چگونگی امر به معروف درست و تأثیرگذار باید به مردم و دغدغه مندان آموزش داده شود، چه آن که گاهی بروز برخی سوء رفتارها باعث می شود که افراد در این جریان همراهی لازم را نداشته باشند و حتی چه بسا باعث جری تر شدن افرادی شود که عمدتاً دچار غفلت هستند.
اقتضائات و شرایط امروز جامعه ما می طلبد که بیش از هر زمان دیگری به دنبال انجام کار فرهنگی قوی و تأثیرگذار بر مخاطب باشیم و نقیصه کنونی یعنی ضعف در انجام کارهای فرهنگی را مرتفع نماییم.
آنچه مسلم است این که ایجاد و توسعه مهارت سواد رسانه ای چیزی نیست که صرفاً با دو یا سه ساعت انجام شود و لذا رویکرد بیلان کاری، ما را در این زمینه به جایی نمی رساند، بلکه بیش و پیش از هر چیز دیگری، نیازمند همراهی جریان ها هستیم و این که انگاره ای در ذهن افراد ایجاد شود که البته این قضیه زمان بر است. بنابر این مشخص است که برخورد شعاری و نمایشی با این قبیل مسائل و موضوعات می تواند در عرصه فرهنگی، آسیب زا باشد.
از سوی دیگر باید به سمت و سوی برنامه ریزی آینده پژوهانه برویم نه این که صرفاً نگاهمان کوتاه مدت باشد. البته تغییرات مدیریت های فرهنگی در کشور ما که همزمان با تغییر مدیریت های سیاسی عموماً صورت می پذیرد، کار را تا حدی دشوار کرده به نحوی که چندان امکان برنامه ریزی طولانی مدت برای انجام کارهای فرهنگی مؤثر و قوی وجود ندارد.
ما نیازمند آینده پژوهی هایی از جنس فرهنگی هستیم که در این زمینه به ما کمک کند، بر ضرورت توجه جدی به نقش رسانه در فرهنگ سازی جامعه تأکید می شود که متأسفانه خیلی این موضوع جدی گرفته نشده و نوع بودجه گذاری های ما نشان می دهد که سازمان های رسانه ای ما باید به شکل مستقل از پسِ هزینههایشان بربیایند و حال آن که در شرایط سخت اقتصادی کنونی که ضمناً در کوران جنگ نرم فرهنگی و رسانه ای هم هستیم، باید حمایت های مناسبی از آن ها صورت گیرد.
عموماً یا در بخش های فرهنگی و رسانه ای هزینه ای انجام نمی شود یا به شکل نامطلوبی این هزینه ها انجام می شود که کارکرد و تأثیر مطلوب را به همراه ندارد.