نقش سینما در جامعه چیزی فراتر از بازنمایی واقعیتهای موجود است.
دکتر رابرت بِلتون «سینما، به مثابهی یک رسانه، آینهی جامعه نیست، بلکه بیش از آن، سازندهی جهان اجتماعی است». به عبارت دیگر، نقش سینما در جامعه چیزی فراتر از بازنمایی واقعیتهای موجود است.
این پدیدهی قرن بیست و یکمی با قدرت و اصالتی که در دنیای رسانه دارد، قابلیت ساخت و برساخت جهانهای ذهنی و عینی جدید را دارد. «هویتبخشی» یکی از عملکردهای مهم سینما در ابعاد مختلف است؛ از هویت ملی مذهبی گرفته تا هویت انسانی، فردی و جنسیتی.
اولین فیلم ایرانی با نام «دختر لُر» نشان میدهد که حضور زنان ایرانی در سینما به ابتدای ورود این صنعت به ایران بر میگردد و در غالب موارد این حضور به قصه و بازیگری خلاصه میشود. پس از انقلاب، حضور زنان در سینما گسترده شد و فعالیت آنان را در کارگردانی، تهیه کنندگی، نویسندگی، تدوین و… شاهد هستیم. اما فراتر از این حضور فیزیکی، زن مسلمان ایرانی در سینمای ایران چگونه بازنمایی شد و چه بر سر هویت او آمد؟
یکی از شئون انقلاب اسلامی فراخواندن زنان در نقشهای متفاوت اجتماعی بود که لازمهی این فراخوانی ارائهی الگوهای هویتی مناسب است و جهان تصویر و سینما بستری مهم و گسترده برای این امر به نظر می رسد. از بین تمامی ژانرها، دفاع مقدس به خصوص در ده سال گذشته توانسته تا حدودی موفق عمل کند.
فیلمهایی ساخته شد که ابعاد مختلف حضور مردم در جنگ تحمیلی و نقش زنان را از زوایای دیگری بازنمایی کرد از جمله «ویلایی ها» «شیار ۱۴۳» «دسته دختران». ژانر اجتماعی همچنان حال خوبی ندارد و در کشاکش دعوای زن سنتی-زن مدرن هنوز نتوانسته جای خودش را پیدا کند. بدحالترین ژانر، سینمای کمدی است.
از دهه ۹۰ به بعد شاهد موجی از فیلمهای کمدی هستیم که به سمت ابتذال گرایش بیشتری دارند و زنان نقش موثرتری در اینگونه فیلمها ایفا کردند.
به هر ترتیب سالهای گذشته اگر از بازنمایی و ارائه هویتهای جعلی در سینمای اجتماعی رنج میبردیم اکنون از «بی هویتی» بی پروایی که اشاعه یافته در حیرتیم. هویت جعلی که سینما از زن چادری به عنوان نمایندهی غالب زنان مسلمان ایرانی ساخت و او را یک واپس ماندهی متحجرِ فقیر نمایش داد در دگرگونی ماهوی زنان ایرانی موثر واقع شد.
با اینهمه آنچه که امروز در سینمای کمدی مشاهده میکنیم، حتی همان هویت جعلی هم نیست. زنی که این روزها به نمایش کمدی درآمده نه ایرانی-اسلامی است، نه سنتی است و نه حتی غربی است! این زن چیست؟! این موجود منفعلِ خودخواهِ جیغ زنِ فارغ از چارچوبِ بازیچه از کدام هویت اصیلی نشأت میگیرد؟
کمدی یکی از پرمخاطبترین ژانرهای سینمایی در ایران است بنابراین میتواند فرصت بسیار مناسبی برای ارائه، بسط و ایجاد مفاهیم در جامعه باشد اما بدیهی است وقتی قصه و فیلمنامهای که خود خالی از معنا و مفهوم است نمیتواند کاراکترهای هویتمند خلق کند. اگر در سینما مردی بازنمایی میشود که نهایت خلاقیتش در طنز، شوخیهای اروتیک است، وجود زن چارچوبمند قاعده را برهم میزند.
لذا سینماگران ما برای توازن ابتذال در کمدی ناچار به کشاندن زن به این بیاخلاقی هستند. این آش بیاخلاقی و بیهویتی آنقدر شور شده که تیغ سانسور هم گاهی عاجز از پوشاندن عیب آن است و اساسا کارکردی هم ندارد. به نظر میرسد اگر توجه نهادهای مربوطه و سینماگران به سمت رفع ضعف فیلمنامهها برود، زودتر به مقصد برسیم.
به هرحال، ایران یکی از معدود کشورهایی است که صنعت سینمای مختص به خود را دارد و ویژگی ممتاز آن زیرساخت ایرانی-اسلامی است. حضور و فعالیت زنان و مردان درکنار هم و زیر سایهی قواعد و چارچوبهای انسانیِ متاثر از اسلام میتواند در جهان فارغ از هرچیزِ اکنون حرفی برای گفتن داشته باشد؛ امید که اعتماد به نفس به سینمای ما بازگردد.