چرا عصر ما این‌قدر انباشته از خشم است؟

📍احساسات به دو دستۀ بزرگ تقسیم می‌شود. احساسات مثبت، مثل محبت و همدردی، ما را ترغیب می‌کنند تا به کسی که منشأ آن احساس است نزدیک شویم، و درمقابل، احساسات منفی، مثل انزجار و شرم، باعث می‌شود تا از منبع آن‌ها دوری کنیم. اما یک حس استثناست: خشم. خشم ظاهراً حسی منفی است، اما وقتی در وجودمان فوران می‌کند می‌خواهیم به طرف مقابل نزدیک شویم و نابودش کنیم. حالا که شبکه‌های اجتماعی ما را از همیشه به هم نزدیک‌تر کرده‌اند، خشممان چه تغییراتی کرده؟

دیدگاه روان‌درمانی نه این عوامل اقتصادی را رد می‌کند و نه بر این باور است که خشم پدیده‌ای جدید است. اما مؤلفه‌هایی از سلوک عاطفی انسان وجود دارد که تازگی داشته و شرایط مدرن به آن‌ها دامن می‌زند. آرون بَلیک روان‌درمانگر و نویسندۀ کتاب روان‌پویشی شبکه‌های اجتماعی۸ است. نویسندۀ این کتاب آکادمیک، موشکافانه و فوق‌العاده خواندنی می‌گوید: «مطمئنم خشم بیشتر ابراز می‌شود. آنچه از آن می‌بینید پیامد سرایت عاطفی است که به نظر من رسانه‌های اجتماعی تا حدی عامل آن هستند. در این میان، خشم به نوعی مد تبدیل می‌شود: یک نفر آن را ابراز می‌کند و این باعث می‌شود که دیگران نیز آن را ابراز کنند». به بیان روان‌شناختی، مسئلۀ مهمْ احساسات نیست، بلکه واکنش شما در قبال آن است، اینکه آن را آزادانه ابراز، کنترل، یا سرکوب می‌کنید.

رسانۀ اجتماعی راهی در اختیار ما قرار داده تا این خشم را از محل کار (که معمولاً قدرت تغییر آن را نداریم) به همۀ عرصه‌های دیگر زندگی انتقال دهیم.

یک ویژگی شبکۀ اجتماعی که قضیه را پیچیده می‌کند این است که «کسی ممکن است روی هویت یا عقایدمان پا بگذارد». از سویی، حس طبیعیِ برآمده از ابعاد و مقیاس که در دنیای واقعی داریم (مثلاً یک غریبه ممکن است با چرخ‌دستی فروشگاه از روی انگشتان پایتان رد شود، اما این غریبه سخت بتواند به سرشت ذاتی‌تان توهینی کند) در دنیای مجازی فرو می‌ریزد. وقتی خود را در فضای مجازی معرفی می‌کنیم (چه باورهایی داریم، چه شکلی هستیم، چه می‌خوریم، چه کسی را دوست داریم)، گستره‌ای پهناور از مرزهای شخصی‌مان را عرضه می‌کنیم که هر کسی حتی تصادفاً می‌تواند به آن‌ها تعرض کند. البته این کار معمولاً تصادفی نیست و آن را عمداً انجام می‌دهند.

معمولاً احساسات مثبت باعث می‌شوند بخواهید به منبع نزدیک‌تر شوید، درحالی‌که احساسات منفی میل به عقب‌کشیدن را در شما القا می‌کنند. اما خشم دارای نوعی «انگیزۀ نزدیکی» است که اررو آن را به زبان ساده توضیح می‌دهد: «معمولاً وقتی عصبانی می‌شویم، تمایلی طبیعی داریم تا خود را به چیزی که عصبانیت ما را برانگیخته نزدیک کنیم تا بکوشیم آن را از بین ببریم».

خشمِ کنترل‌نشده محیط اجتماعی را آلوده می‌کند. هر بار فوران خشم توجیهی است برای فوران بعدی. و ما اکنون (مایلم فکر کنم به‌صورت تصادفی) به فناوری‌ای برخورده‌ایم که آن را تداوم بخشیده و تقویت می‌کند.

خشم هم مانند هر محرک دیگری دارای خاصیتی اعتیادآور است: به آن عادت می‌کنید و آن‌وقت به‌دنبال چیزهایی می‌گردید که شما را عصبانی کند. خشم نوعی توهم قدرت را با خود به همراه دارد.