یکی از عادتهای روزانهٔ ما در جهان مدرن، یعنی جهانی که با تکنولوژی و انتقال سریع اطلاعات عجین شده، چککردن مداومِ اخبار است. فرقی نمیکند چه ساعتی از روز باشد همهٔ ما به حسب عادتهایی که داریم، در کانالها، سایتها یا صفحههایی عضو هستیم که بهواسطۀ آنها، در کسری از ثانیه از مهمترین اخبار جهان خبردار میشویم. چککردن اخبار آنچنان ربطی به کاری که میکنیم، شغلمان یا حتی سطح تحصیلاتمان ندارد. لازم نیست دانشجو یا فعال در حوزۀ سیاست، اقتصاد، محیطزیست یا اجتماع باشیم تا اخبار را چک کنیم. تقریباً اکثر افراد از اخبار، مطلعاند. جالب اینجاست که حتی اگر خودمان تصمیم بگیریم از فردا پیگیر اخبار نباشیم، باز هم دوستان، همکاران یا خانوادهمان، ما را از آنها مطلع میکنند! ولی این کار، تا کجا درست است و باید ادامه یابد؟
دانستن آنچه در جهان اتفاق میافتد تقریباً یکی از وظایف هر روزهٔ ما است. از آن جهت از واژۀ وظیفه استفاده میکنم که چکنکردن آنها برای ما عواقب فردی و اجتماعی به همراه دارد. تصور کنید من از ترور اخیر ترامپ در یکی از میتینگهای تبلیغاتیاش بیخبر باشم (به این علت که تصمیم گرفتم دیگر اخبار سیاسی را دنبال نکنم)، چند ساعت بعد از پخش خبر، یکی از دوستانم با من تماس میگیرد تا احوالم را بپرسد، در این بین، یاد این جریان میافتد و میگوید: «با تروری که برای ترامپ اتفاق افتاد، حتماً رئیسجمهور بعدی آمریکا خواهد شد». به محض اینکه من بگویم «مگر ترامپ ترور شده؟!»، با این واکنش مواجه میشوم که چطور از این جریان بیخبرم و چطور اخبار امروز را ندیدم در صورتی که حتی سایتهای غیر خبری نیز آن را منتشر کرده و بهنحوی در حال صحبتکردن از این جریان هستند.
بسته به این که با چه افرادی در ارتباط هستید و تا چه اندازه خود را درگیر اخبار میکنید «بیاطلاع بودن» شما از اخبار مهم روز، با چیزی مثل عقبافتادن از جهان، غفلت و نهایتاً شرمندگی عجین خواهد شد. از طرف دیگر، ممکن است مورد ملامتهایی از این دست واقع شوید که «چطور بیخبری؟ اصلاً چیزی هست که از آن خبر داشته باشی؟ هنوز این خبر را نشنیدی؟ برای یک دانشجو، استاد، طلبه،… زشت است که تا این حد نسبتبه محیط خود بیتفاوت باشد؟». تمام این اَمارات، حاکی از آن است که مطلعبودن از اخبار، تفریح یا سرگمی نیست، بلکه یک وظیفه است.
اما در مقابل، هستند افرادی که چککردن دائم اخبار را نوعی تلف کردن عمر و کاری عبث میدانند. این دسته از افراد دقیقاً در مقابل افراد وظیفهگرا در دانستن اخبارند. در این سر طیف آنهایی که بیاطلاعی را نوعی فضیلت به شمار میآورند، مدام در حال ملامت افراد پیگیر آن هستند. عموماً شنیدن این جملات از آنها پس از آنکه روشن میشود از خبری پر سر و صدا بیاطلاع بودند طبیعی است: «خب، دانستن این خبر چه دردی از من دوا میکند؟ به من چه ربطی دارد؟ من آنقدر کار دارم که وقتی برای چککردن این چیزهای بیهوده ندارم.» دعوای میان این دو گروه را میتوان تا ابد (یعنی دقیقاً تا جایی که دیگر هیچ خبری نیست) دنبال کرد.
حال که با چککردن هر روزۀ اخبار موافقیم و چه بسا آن را ضروری میدانیم، با مشکلات روحی و روانی حاصل از آن چه کنیم؟ روزانه حجم زیادی از واقعیات بهسمت ما سرازیر میشود. هضم و درک برخی از آنها برای ما راحت است. به فرض مثال، اخبار موفقیت یک تیم فوتبال یا مرگ فلان شخصیت محبوب برای ما احساسات مشخص و سر راستی به همراه دارد، اما برخی از اخبار احساسات مهبمی به همراه دارند. برای مثال به اخبار جنگ توجه کنید، آمار کودکان کشته شده، جنگزدگان درمانده در کمپها، عدم دسترسی به دارو، غذا و حتی آب. اضطراب و فشار حاصل از اخبار حوزۀ سلامت، مانند شیوع ویروس X در جهان، سرطانزا بودن فلان مادهغذایی یا خطر ام.اس. در صورت انجام بهمان حرکت، شما را صرفاً غمگین یا ناراحت نمیکند، بلکه میتواند علاوه بر احساس غم، خشمگین، مضطرب و درمانده کند.
راه حل این است: تیتر خبرها را «در یک بازۀ زمانی تعیینشده و از یک منبع خبری معین» چک کنید!
خود را در معرض تمام اخبار قرار دهید، اما در آنها غرق نشوید. از همهچیز اطلاع داشته باشید، اما صرفاً در آن حد که در بیخبری نباشید. آنگاه این شمایید که بر اساس حساسیتهای اخلاقی که دارید و آنچه میتوانید در آن مؤثر واقع شوید دست به انتخاب میزنید. میتوانید ساعتی را در طول شبانه روز انتخاب کرده و به اخبار اختصاص دهید، همچنین میتوانید آن خبر جنجالی و به زعم خودتان با اهمیت را برای اطمینان از صحت و خواندن اقوال مختلف از دو خبرگزاری دیگر نیز مطالعه کنید، اما نگذارید کنترل امور از دستتان خارج شود. در نهایت، این شما هستید که میتوانید انتخاب کنید کدام یک از دغدغهها و بحرانهای موجود نیاز به توجه و اقدام شما دارد، حتی اگر این اقدام صرفاً در ابعاد زندگی شخصی خودتان باشد.